جدول جو
جدول جو

معنی دیگر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

دیگر شدن
عوض شدن
تصویری از دیگر شدن
تصویر دیگر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیگرشدن
تصویر دیگرشدن
بدل شدن، عوض شدن، مبدل گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر شدن
تصویر دیر شدن
بتاخیر افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
رنگ دیگر، جور دیگر طور دیگر نوع دیگر، سرنگون واژگون، مغشوش مضطرب شوریده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میسر شدن
تصویر میسر شدن
فراهم شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دایر شدن
تصویر دایر شدن
بگردش انداختن (مدرسه را دایر کرد)، آباد کردن معمور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائر شدن
تصویر دائر شدن
آباد و معمور گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دچار شدن
تصویر دچار شدن
ناگهان بهم رسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دچار شدن
تصویر دچار شدن
گرفتار شدن، مبتلا گشتن، به درد و مرض یا امری ناملایم مبتلا شدن
به شخص ناموافق برخورد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درگیر شدن
تصویر درگیر شدن
گرفتار شدن، آغاز شدن زد و خورد، افروخته شدن آتش جنگ و نبرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میسر شدن
تصویر میسر شدن
دست دادن، فراهم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویار شدن
تصویر ویار شدن
دچار ویار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایر شدن
تصویر دایر شدن
((~. شُ دَ))
به گردش افتادن، به جریان افتادن، آباد شدن، معمور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درگیر شدن
تصویر درگیر شدن
((~. شُ دَ))
دچار شدن، شروع شدن جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واگر شدن
تصویر واگر شدن
Diverge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دور شدن
تصویر دور شدن
فاصله دار شدن چیز، رانده شدن، خارج شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیر شدن
تصویر چیر شدن
غلبه کردن ظفر یافتن پیروز شدن، مسلط شدن استیلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر شدن
تصویر پیر شدن
کلان سال شدن کهن سال گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیر شدن
تصویر سیر شدن
مستغنی گشتن، بی نیاز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر شدن
تصویر شیر شدن
جسور شدن جرات یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یار شدن
تصویر یار شدن
دوست شدن عقد دوستی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر شدن
تصویر شیر شدن
((شُ دَ))
دلیر شدن
فرهنگ فارسی معین